شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : قصیده
مه منوّرشعبان مـه رسول خــداست مه مبــارک میــلاد سیــدالشهــداست
به رهروانهدایت زحق رسیده خبر که روی دستمحمدعیان چراغ هداست
تمام دین به روی دستهای ختـم رسل و یا کتاب خدا روی سینۀ زهـراست به عدل وعزت وآزادی وکمالوشرف خلایقند همه تشنه،فیض او دریاست
ملک به حسن تماشائیش، شده مبهوت که اینامامحسیناستیارسول خداست
نسیم خلد برین می وزد ز اطـرافش که بوی عطر خدا در مشام باد صباست
اگــر تـمــام ملائک ز گــاهــوارۀ او پر دوباره چو فطرس طلب کنند رواست نبیبه طلعتزیباش خنده کرد وگریست خدا به یُمن قدومشبهشت را آراست
ز گاهواره به گودال خون نگاهی کرد به خویش گفت کهمیلادما شهادت ماست
تمام خلقت یک لحظه بی حسین مبـاد که بیحسینزمین بیکس وزمان تنهاست
به حلق تشنه و لبهای خشک او سوگند که خون اوبه گلستان وحی،آب بقاست گرفت جام بلا را ز دست حضرت دوست از آن تمام بلاها به چشم او زیبـاست مگوچرازهمه هستخود گذشت حسین خدایداد به اوهست وهست او را خواست
اگر زبارغمش آسمان خمید چه باک که گشت قامت اسلام باقیامش راست وضوگرفت زخون، پیش تیر قامت بست که تا قیام قیامت ازاو نماز به پاست
همیشه حــج به وجــود حسین میبالد که کربلاشصفا بود ومروه شام بلاست
نماز و روزه و حج و جهاد میگویند حیات ما همه مـرهون سیدالشهداست به پور هند جگرخواره چون گشاید دست کسی کهرشد ونموّش به دامن زهراست
زهی جلال که در روی خون گرفتۀ او بهچشم اهل نظرصورت خدا پیداست مگرنه خوردن خاک آمده به شرع حرام چه حکمتی است، چرا تربت حسینشفاست؟
به تحت قـبّـۀ او کن بلـند دست نیــاز بگیرحاجت خود را که مستجاب دعاست
همه به حشر صدا میزنند یا زهــرا ولی ز فاطمه آید ندا، حسین کجاست
اگر چه سوم شعبان جمال خویش گشود بدان ولادت او ظهر روز عاشوراست
قـسم به ذات خــداوند قــادر بی چون که خونبهاش خداوندگار بی همتاست
تمــام اهل قیــامت به چــشم میبـیـنند حسین با تن بی سر شفیع روز جزاست
هنــوز نغمــۀ قــرآن او بـلنــد ز نــی هنوزنعرۀ هیهات اوبه اوج سماست
هنوزخنجر قاتل زخون اوست خجل هنوزازعطشش،شعله دردلدریاست
هنوز نــالۀ هل من معیــن اوست بلند هنوزرأس منیرشبه نیزه راهنماست
هنوز پرچم گلگون او به قـلــۀ عرش هنوزپیکرصد چاک اوبه دوش شماست
حسین رهبر آزادگان به هر عصری حسین راه نمــای تمــام نهضتهاست
حسین مشـعــل تابنــدۀ هــدایت خـلــق حسین مصحف نوراست وآیت عظماست
حسین جان دعا، جان ذکر، جان نماز حسینروح حرم، روح مروه،روح صفاست
گــواه زنــدۀ من، ارجـعــی الی ربک که برحسین هماناخدا مدیحه سراست
حسین سورۀ فجــر و حسین آیـۀ نــور حسین نجم فروزان حسینشمس ضحاست
حسین زنــدۀ حــق و حسین کشتۀ حق حسین برهمه باطل ستیزها مـولاست
به وصف او که خــدایش ثنا کند میـثم قصیدۀ تو بود نارسا اگرچه رسـاست